معنی روسری آبی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
روسری. [س َ] (اِ مرکب) پارچه ای که زنان بر سر می افکنند و معمولا در زیر چانه گره می زنند. چارقد. در گناباد خراسان بمعنی چادرچه و چادرنماز مستعمل است.
واژه پیشنهادی
رخشان بنی اعتماد
موسیقی فیلم روسری آبی
احمد پژمان
فیلمبردار فیلم روسری آبی
عزیز ساعتی
روسری
فرق پوش
واشامه
فرهنگ معین
(سَ) (اِمر.) پارچه ای معمولاً سه گوش یا چهارگوش (به صورت سه تا شده) که زنان سر و گردن خود را با آن می پوشانند.
فارسی به عربی
قلنسوه، مندیل، وشاح
فرهنگ فارسی هوشیار
پارچه ای که زنان بر سر می افکنند و معمولا در زیر چانه گره میزنند، چار قد
مترادف و متضاد زبان فارسی
چارق، چارقد، حجاب، مقصوره، مقنعه
فارسی به آلمانی
Haube (f), Kappe (f), Kapuze (f), Verdecken, Krawatte (f), Schal (m)
معادل ابجد
489